زمان تقریبی مطالعه: 16 دقیقه
 

میرزا ابوالقاسم کلانتر تهرانی





میرزا ابوالقاسم کلانتر تهرانی (۱۲۳۶-۱۲۹۲ق)، از علماء و فقهای بزرگ شیعه در قرن سیزدهم هجری قمری و از شاگردان ممتاز و تقریرنویسان شیخ مرتضی انصاری بود.
وی در تهران، اصفهان، کربلا و نجف تحصیل کرده و از شاگردان بزرگانی چون شیخ مرتضی انصاری، ملا عبدالله زنوزی، سید ابراهیم قزوینی، جعفر محمد کرمانشاهی و دیگران بود. از ایشان به عنوان فقیه، اصولی، جامع علوم معقول و منقول یاد کرده‌اند. او در تهران از نفوذ اجتماعی و اقتدار معنوی خاصی برخوردار بود، از این‌رو، توانایی علمی و تمام موقعیت خویش را در جهت اعتلا و نشر احکام الهی و فرهنگ عترت به کار گرفت. عالم بزرگ میرزا ابوالفضل تهرانی، فرزند ایشان است. از میرزا ابوالقاسم تالیفات بسیاری در موضوعات مختلف برجای مانده است.


۱ - تاریخ ولادت



میرزا ابوالقاسم کلانتر تهرانی، فرزند حاج محمدعلی در سوم ربیع الثانی ۱۲۳۶ق دیده به جهان گشود.

۲ - نسب



حاج ملا هادی نوری در یکی از محلات شهرستان نور زندگی می‌کرد. وی مردی نیکوکار، نکونام و از تاجران معتبر و آبرومند این منطقه به شمار می‌رفت که نه تنها در بین اهل محله، بلکه در سطح منطقه نور، توابع و برخی نواحی شمالی و حتی تهران شهرت داشت و درستی و صدق گفتارش زبانزد خاص و عام بود. وی در اواسط حکومت آقا محمدخان قاجار از شهرستان نور به تهران کوچ کرد و در آن‌جا سکونت گزید.
یکی از فرزندان این تاجر، حاج محمدعلی نام داشت که به امانت‌داری و صداقت در تجارت آراسته بود. وی به فراگیری معارف دینی و شرکت در مجالس علمی اصحاب بصیرت و معرفت روی آورد. او در این مسیر شایستگی‌های خود را به خوبی نشان داد و تحسین استادانش را در یادگیری علوم اسلامی برانگیخت و بین همگان به پاکی مزیت یافت. او از خاندانی اهل تقوا و دانش دختری را به همسری برگزید.

۳ - مراحل تحصیل



ابوالقاسم پس از سپری کردن دوران کودکی تحت تربیت والدین، به تحصیل علوم علاقه‌مند شد و هرچه از سن او می‌گذشت، آثار فضل در وی آشکار می‌گردید چنان‌که در ده سالگی مقدمات علوم دینی را بسیار نیکو یاد گرفت و مضامین دیر فهم را که دیگر فراگیران علم در آموختن آنها دچار اشکال می‌شدند، به خوبی به خاطر سپرد و نیکو فهمید به همین دلیل، با یکی از عموزاده‌های طلبه خود به اصفهان رفت و در آن‌جا حدود سه سال به تحصیل پرداخت، سپس به تهران آمد و دو سال در این شهر ماند تا آن‌که به عتبات عالیات مشرف گردید، ولی چون امکانات لازم و توانایی مالی نداشت، توقفش در آن سرزمین بیش از دو سال طول نکشید، از این‌رو، به تهران آمد در حالی که ادبیات عرب و مقدمات علوم اسلامی و مقداری از سطوح را به خوبی آموخته بود، در مدرسه خان مروی نزد آخوند ملا عبدالله زنوزی معقول را فرا گرفت و نزد علمای دیگر به خواندن فقه و اصول مشغول شد.

۴ - هجرت به عراق



ابوالقاسم در سنین بیست سالگی مراحل ترقی علمی و رشد فکری را به نحو شگفت‌انگیزی طی می‌کرد، لذا علمای تهران، وی و پدرش را مورد ترغیب قرار دادند که با چنین خلاقیتی، شایسته نیست میرزا ابوالقاسم درس را نیمه‌کاره رها کند و باید برای تکمیل دروس فقه و اصول به عتبات برود و در حوزه‌های علمیه عراق از محضر استادان برجسته بهره‌مند شود.

۴.۱ - در کربلا


ابوالقاسم جوان، توصیه‌های علما را پذیرفت و مجددا به عتبات عالیات مهاجرت کرد و در کربلای معلی مقیم شد و به مجلس پرفیض آقا سید ابراهیم قزوینی رسید و مدتی از بیانات و مراتب علمی و کمالات آن مدرس عالی مقام استفاده کرد.
[۱] ابوالفضل ساوجی و دیگران، نامه دانشوران ناصری، ج۱، ص۴۷۲.

در آن زمان حوزه درس این عالم نامدار (صاحب ضوابط الاصول در اصول فقه) پس از شریف العلماء، بی‌مانند بود فرزانگانی چون:
شیخ زین‌العابدین مازندرانی، حاج ملا علی کنی، میرزا محمدباقر خوانساری، شیخ جعفر شوشتری، ملا فتحعلی سلطان‌آبادی، شیخ العراقین و فاضل ایروانی محضر وی را مغتنم شمردند و اکثرا در زمره مجتهدان و مراجع تقلید درآمدند.
[۲] جرفادقانی، محمد، بزرگان شیعه از کلینی تا خمینی، ص۲۴۳.

ناگفته نماند که میرزا ابوالقاسم بخش‌های مقدماتی از فقه و اصول را در تهران، نزد شیخ جعفر محمد کرمانشاهی آموخته بود و مراتب عالی‌تر این رشته را نزد صاحب ضوابط پی گرفت.

۴.۲ - در نجف


در زمانی که میرزا در کربلا بود، تفرقه‌جویان، فتنه‌ای را در کربلا پدید آوردند که بر اثر آن، عده‌ای از شیعیان و زائران مقیم کربلا مجروح و کشته شدند و اموال و دارایی‌های آنها به تاراج رفت، لذا رونق، امنیت و آرامش از محافل علمی رخت بربست، میرزا ابوالقاسم ناگزیر این دیار مقدس را ترک کرد و به اصفهان آمد، اما پس از خاموش شدن این آتش، بار دیگر به نجف اشرف عزیمت کرد و در محضر شیخ مرتضی انصاری به تکمیل آموخته‌های علمی پرداخت تا جایی‌که یکی از ارکان حوزه درس شیخ به شمار رفت شیخ مرتضی به گفته‌های وی در درس اعتماد می‌کرد و او هم درس استاد را پس از ختم جلسه، برای برخی از شاگردان علاقه‌مند تقریر می‌نمود تا سرانجام به مقامی نائل آمد که در چندین جلسه، شیخ مرتضی انصاری به اجتهاد وی تصریح کرد.
[۳] انصاری، مرتضی، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۲۱۵ - ۲۱۴.
[۴] معلم حبیب‌آبادی، محمدعلی، مکارم الآثار، ج۳، ص۱۰۱۸.


۴.۳ - شاگردی شیخ انصاری


شیخ آقا بزرگ تهرانی، میرزا ابوالقاسم کلانتر را از مشهورترین شاگردان شیخ انصاری معرفی کرده و در جای دیگر خاطر نشان ساخته است که نامبرده بحث‌های استادش را به نحو احسن، تقریر نمود و مدت بیست سال این برنامه استمرار داشت.
[۶] آقا بزرک طهرانی، الکرام البرره، ج۱، ص۶۰ - ۵۹.

بنا به گفته نوه‌اش، حاج میرزا محمد ثقفی، در موقع تودیع و خداحافظی، شیخ انصاری به وی توصیه کرد:
وقتی به تهران رفتی، درس و بحث و تشکیل محافل علمی را ترک مکن، اگر خواستی امام جماعت شوی در صورتی که قصدت خالصانه و برای خدا بود، بپذیر و اگر احساس کردی برای خدا نیست و کم و کیف جماعت و حمایت مامومین در تو اثر می‌گذارد، از آن اعراض نما، دیگر این‌که در زمان حاکمیت جور و سلطه ستم، قضاوت را نپذیر و از قاضی شدن دوری کن!
[۷] شریف رازی، محمد، اختران فروزان ری و تهران، ص۲۲۰.


۵ - تدریس و شاگردان



میرزا ابوالقاسم کلانتر در سال ۱۲۷۷ق، از نجف اشرف به تهران آمده، مرجع خاص و عام گردید. علما و فقها به مجلس تدریس او حاضر می‌شدند و از بیاناتش بهره‌ها می‌بردند. وقتی آیت الله حاج ملا علی کنی تولیت مدرسه حاج محمدحسین خان مروی، معروف به «مدرسه فخرالدوله» را به دست آورد، از میرزا ابوالقاسم درخواست کرد تا در این مکان به تربیت و پرورش طلاب مبادرت ورزد او نیز با پذیرش این مسئولیت، مدت هفت سال در این مدرسه به تدریس فقه و اصول پرداخت.
[۸] دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، ج۱، ص۵۲۰.

معمولا شاگردان میرزا ابوالقاسم به مرتبه اجتهاد نایل آمده و برخی نیز به مرجعیت ارتقاء یافته‌اند. بعضی از شاگردانش عبارتند از آیات عظام:
آقا سید حسین قمی تهرانی، مدفون در حرم حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسّلام)، شهید حاج شیخ فضل‌الله نوری، مدفون در صحن حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسّلام)، حاج شیخ عبدالنبی نوری، حاج سید محمدصادق تهرانی، معروف به «بلور» و حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی، مدفون در جوار بارگاه رضوی.
[۹] شریف رازی، محمد، اختران فروزان ری و تهران، ص۲۲۱.


۶ - علت ملقب به کلانتر



در این‌که چرا این خاندان به «کلانتر» نامیده شده‌اند، گفته می‌شود این لقب را از دایی میرزا ابوالقاسم یعنی محمودخان کلانتر گرفته‌اند. وی در زمان ناصرالدین شاه، مامور رسیدگی به امور اجتماعی و اقتصادی شهر تهران بود، سرانجام در سالی به دلیل عدم بارندگی، آذوقه مردم کاهش یافت و زندگی شهروندان با مشقت توام گردید و چون نامبرده نتوانست عوارض ناشی از قحطی را برطرف کند، مقصر شناخته و به دستور ناصرالدین شاه به دار آویخته شد.
[۱۰] خورموجی، محمدجعفر، حقایق الاخبار ناصری، ص۲۶۵.


۷ - آثار



حاج میرزا ابوالقاسم کلانتر یکی از مشاهیر شیعه در قرن سیزدهم هجری است که در کتب تراجم و منابع تاریخ عصر قاجار، او را به عنوان فقیه اصولی، جامع علوم عقلی و نقلی و افتخار دانشمندان شیعه و یکی از بزرگ‌ترین علمای عامل که به زیور و زهد و تقوا آراسته بود، ستوده‌اند.
او در تهران از نفوذ اجتماعی و اقتدار معنوی خاصی برخوردار بود، از این رو، توانایی علمی و تمام موقعیت خویش را در جهت اعتلا و نشر احکام الهی و فرهنگ عترت به کار گرفت
[۱۱] انصاری، مرتضی، زندگی و شخصیت شیخ انصاری، ص۲۱۴.
و آثار ارزنده‌ای از خویش به یادگار نهاد که عبارتند از:

۷.۱ - رساله‌ای در استصحاب


رساله‌ای در استصحاب، حاوی مباحث مهمی در اصول فقه با تکیه بر ادله عقلی و استفاده از فرائد شیخ انصاری، شیخ آقا بزرگ تهرانی نسخه‌ای از آن را به خط مؤلف در کتابخانه فرزندش، حاج میرزا ابوالفضل تهرانی دیده است.

۷.۲ - الرد علی الرسالة الارثیه


الرد علی الرسالة الارثیه، که در سال ۱۲۸۷ق به عربی تالیف کرده و بعد به فارسی برگردانیده است. این نوشتار، حاوی مطالبی است در نقد رساله ارث سید اسماعیل بهبهانی نسخه اصلی این اثر و ترجمه‌اش به صورت مخطوط در کتابخانه مدرسه سپهسالار (شهید مطهری) به شماره ۲۴۲۶ نگه‌داری می‌شود.

۷.۳ - مطارح الانظار


از میان آثار میرزا هر آنچه که مربوط به فقه است به طبع نرسیده، ولی مطالب اصولی که اکثرا تقریرات درس استادش شیخ انصاری است ـ جز حجیت ظن، قطع، استصحاب، مشتق و تعادل و تراجیح ـ در یک مجموعه تحت عنوان «مطارح الانظار» به چاپ رسیده است.

۷.۴ - دیگر آثار


۱ـ رساله‌ای در مشتق؛
۲ ـ رساله‌ای در تسامح؛
۳ ـ رساله‌ای در صحیح و اعم؛
۴ ـ رساله‌ای در اجتماع امر و نهی؛
۵ ـ رساله‌ای در جزاء؛
۶ ـ رساله‌ای در مقدمه واجب و امر بشیء؛
۷ ـ رساله‌ای در مسایل تخصیص و مجمل و مبین و مطلق و مقید؛
۸ ـ رساله‌ای در مفهوم و منطوق؛
۹ ـ رساله‌ای در اصل و برائت؛
۱۰ ـ رساله‌ای در حجیت ظن؛
۱۱ ـ رساله‌ای در تعادل و تراجیح؛
۱۲ ـ طهارت؛
۱۳ ـ صلوة مسافر؛
۱۴ ـ غصب؛
۱۵ ـ وقف؛
۱۶ ـ لقطه؛
۱۷ ـ قضا و شهادات؛
۱۸ ـ رهن؛
۱۹ ـ احیا موات ؛
۲۰ ـ رساله‌ای در تقلید؛
۲۱ ـ زکات و اجاره.
[۱۶] دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، ج۱، ص۵۲۰.


۸ - وفات



حاج میرزا ابوالقاسم در اواخر عمر از نظر سلامت جسمی، دچار مشکل شد و بینایی او چنان به ضعف گرایید که قادر به دیدن نبود تا آن‌که در همان ایام، در روز سوم ربیع الثانی (سالروز ولادتش) سال ۱۲۹۲ق در سن ۵۶ سالگی دعوت حق را لبیک گفت و پیکرش، پس از تشییعی باشکوه، در جوار حرم حضرت عبدالعظیم (علیه‌السّلام) در مقبره «ابوالفتوح رازی» دفن گردید.
[۱۷] دیوان حاج میرزا ابوالفضل تهرانی، مقدمه.


۹ - رثای فرزند در فراغ پدر



فرزند کوچک‌تر میرزا ابوالقاسم، که در زمان وفات پدر، نوزده سال داشت، قصیده‌ای طولانی در رثای پدر سرود. این سوگ‌نامه از نظر فنون بدیع و صنایع شعری و ادبی، جزو نوادر است، زیرا ضمن رثا، مدح پدر و شکایت از مصائب، حالات حماسی و افتخارات این خاندان در آن مشاهده می‌شود.
[۱۸] دیوان حاج میرزا ابوالفضل تهرانی، مقدمه، (یادداشت‌های محدث ارموی در مقدمه دیوان).

این شاعر جوان، «ابوالفضل تهرانی» نام دارد وی کتابی موسوم به «مدح الحمامة فی احوال الوالد العلامه» در معرفی ابعاد علمی و فکری پدرش به نگارش درآورد که از حیث نگارش، به کتاب «مقامات حریری» می‌رسد.
[۱۹] شریف رازی، محمد، اختران فروزان ری و تهران، ص۲۲۲.


۱۰ - فرزندان



میرزا ابوالقاسم کلانتر دو فرزند داشت.

۱۰.۱ - میرزا محمدعلی


حاج میرزا ابوالقاسم کلانتر دارای دو فرزند پسر بود که فرزند ارشدش، میرزا محمدعلی، به فاصله کوتاهی از زمان رحلت وی، دار فانی را وداع گفت و بدین‌گونه فرزند دیگرش، میرزا ابوالفضل تهرانی وارث فضل و هنر پدر شد.

۱۰.۲ - میرزا ابوالفضل


میرزا ابوالقاسم کلانتر در سال ۱۲۷۳ق صاحب فرزندی گردید که او را «ابوالفضل» نامید (برخی نامش را احمد نوشته‌اند.) نامبرده در سنین نوجوانی مقدمات علوم عربی و فنون ادبی را نزد پدر فاضلش فرا گرفت.

۱۰.۲.۱ - تحصیلات و اساتید


اگرچه میرزا ابوالفضل، از وجود مربی خویش، یعنی پدرش، محروم گردید، ولی از کسب دانش دست بر نداشت.
وی پس از رحلت والدش، برای فراگیری فقه و اصول، محضر آقا سید محمدصادق طباطبایی و آقا میرزا عبدالرحیم نهاوندی را مغتنم شمرد و به موازات آن، به آموختن معقول نیز همت ورزیده و به حوزه درسی حکیم میرزا ابوالحسن جلوه زواره‌ای (۱۳۱۴-۱۲۳۸ق) راه یافت، درس جلوه برای این جوان پرتکاپو جالب بود، زیرا او با صراحت و شهامتی خاص، تالیفاتی را که تدریس می‌کرد، مورد نقد و بررسی قرار می‌داد و عقیده داشت: شهرت صاحب اثر، مانع نقد اندیشه‌های او نمی‌شود.
[۲۰] گلی‌زواره، غلامرضا، میرزا ابوالحسن جلوه حکیم فروتن، ص۱۰۷.

میرزا ابوالفضل برای آشنایی با مشرب عرفانی و جنبه‌های ذوقی و اشراقی، به محضر عارف نامی، حکیم محمدرضا قمشه‌ای (۱۳۰۶-۱۲۴۱ق)، مشهور به «صهبا» شتافت و برخی کتب معروف در موضوع حکمت و عرفان را نزد وی خواند چنان‌چه خود می‌گوید:
[۲۱] ناجی اصفهانی، حامد، مجموعه آثار حکیم صهبا، ص۱۷۶.

اکثر قسمت‌های اسفار و الشواهد الربوبیه و قسمتی از شرح اشارات را نزد آقا محمدرضا قمشه‌ای خواندم.
[۲۲] صدوقی سها، منوچهر، تاریخ حکما و عرف، ص۱۰۲.


۱۰.۲.۲ - تکمیل تحصیلات در عتبات


میرزا ابوالفضل تهرانی با وجود آن که حاج ملا علی کنی، اجتهادش را تایید کرد و خاطر نشان ساخت که رفتن وی به عتبات عالیات برای رسیدن به این مقصد، لازم نمی‌باشد، در سال ۱۳۰۰ق برای تکمیل فقه و اصول به نجف اشرف عزیمت کرد و در حوزه درس مرحوم حاج میرزا حبیب‌الله رشتی که از شاگردان معروف شیخ انصاری بود، حاضر گردید و از بحث‌های اصولی و فقهی وی بهره برد.
از آن سو، آیت الله میرزا حسن شیرازی وقتی متوجه شد جوانی خوش‌فکر، اهل بصیرت و دارای ذهنی نقاد و هوش فوق‌العاده در نجف اشرف حضور یافته است، آقا سید محمدحسن لواسانی را برای آوردن وی به سامرا فرستاد، وی نیز به همراه دوست صمیمی‌اش آقا سید حسین قمی به سوی سامرا آمده و در حوزه درس میرزای شیرازی حاضر می‌شدند، آن دو نفر با شخصیت‌هایی چون: میرزا محمدتقی شیرازی و آقا سید محمدحسن اصفهانی مباحثه داشتند.

۱۰.۲.۳ - تالفات


حاج میرزا ابوالفضل در مدت تحصیل، علاوه بر تحصیل فقه و اصول، زبان سریانی و عبرانی را آموخت و با توصیه و اجازه فقیه محدث، شیخ محمدحسن کاظمی آثاری چند به رشته تحریر درآورد.
[۲۳] مدینة الادب، ص۱۰۴.

قریب ده سال در سامرا اقامت داشت و در این مدت، تقریرات استادش در فقه و اصول را نگاشت کتاب «شفاء الصدور فی شرح زیارة العاشور»، رساله‌ای با نام «تمیمة الحدیث» در درایه و «رسالة الاصابه» از آثاری است که نامبرده در شهر سامرا تالیف نمود.
[۲۴] شریف رازی، محمد، اختران فروزان ری و تهران.
نسخه‌ای مخطوط از اثر اخیر، در کتابخانه فرزندش، حاج میرزا محمد ثقفی نگاهداری می‌شد.
علاوه بر آثاری که به آنها اشاره شد، حاج میرزا ابوالفضل کتاب‌های دیگری هم نوشته است از جمله: حاشیه‌ای بر مکاسب و فرائد شیخ انصاری، فی التراجم و میزان الفلک و منظومة فی الهیئة.

۱۰.۲.۴ - تدریس و فعالیت‌ها


حاج میرزا ابوالفضل همراه حاج سید محمد صراف تهرانی به مکه معظمه مشرف گردید. در اواخر سال ۱۳۰۹ق برخی از علاقه‌مندان و دوستان از وی خواهش کردند که به وطن بازگردد، او نیز پاسخ مثبت داده و در اواسط ماه محرم ۱۳۱۰ق به تهران آمد و چون ناصرالدین شاه از آمدنش آگاه شد، تمامی امور مدرسه جدید البنای ناصری را به وی سپرد و او تا آخر عمر در آن مدرسه و مسجد به تدریس، اقامه جماعت و نشر مواعظ می‌پرداخت و تندنویسان، سخنرانی‌های وی را می‌نوشتند.
[۲۶] مدینة الادب، ص۱۰۴.

در واقع، میرزا ابوالفضل تهرانی افتتاح کننده و نخستین مدرس رسمی مدرسه سپهسالار جدید بود و شخصیت‌هایی چون حکیم میرزا محمدطاهر تنکابنی در سلک طلاب آن مدرسه از محضر ایشان استفاده می‌کردند.
[۲۷] محقق داماد، سید مصطفی، نخبگان علم و عمل ایران، ص۱۷.


۱۰.۲.۵ - درگذشت و محل دفن


حاج میرزا ابوالفضل تهرانی در ماه صفر ۱۳۱۶ق ظاهرا به مرض حصبه دچار گردید و در هشتم همین ماه به سرای باقی شتافت.
پیکر مطهر میرزا ابوالفضل، پس از تشییع باشکوه به حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه‌السّلام) انتقال یافت و در صحن امامزاده حمزه (علیه‌السّلام) در مقبره ابوالفتوح رازی و کنار قبر والدش دفن گردید.

۱۱ - پانویس


 
۱. ابوالفضل ساوجی و دیگران، نامه دانشوران ناصری، ج۱، ص۴۷۲.
۲. جرفادقانی، محمد، بزرگان شیعه از کلینی تا خمینی، ص۲۴۳.
۳. انصاری، مرتضی، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۲۱۵ - ۲۱۴.
۴. معلم حبیب‌آبادی، محمدعلی، مکارم الآثار، ج۳، ص۱۰۱۸.
۵. آقا بزرگ طهرانی، الذریعه، ج۱۵، ص۲۷.    
۶. آقا بزرک طهرانی، الکرام البرره، ج۱، ص۶۰ - ۵۹.
۷. شریف رازی، محمد، اختران فروزان ری و تهران، ص۲۲۰.
۸. دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، ج۱، ص۵۲۰.
۹. شریف رازی، محمد، اختران فروزان ری و تهران، ص۲۲۱.
۱۰. خورموجی، محمدجعفر، حقایق الاخبار ناصری، ص۲۶۵.
۱۱. انصاری، مرتضی، زندگی و شخصیت شیخ انصاری، ص۲۱۴.
۱۲. آقا بزرگ طهرانی، الذریعه، ج۱، ص۲۷۴.    
۱۳. آقا بزرگ طهرانی، الذریعه، ج۱۰، ص۱۹۶.    
۱۴. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۲، ص۴۱۳.    
۱۵. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۵، ص۷۱.    
۱۶. دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، ج۱، ص۵۲۰.
۱۷. دیوان حاج میرزا ابوالفضل تهرانی، مقدمه.
۱۸. دیوان حاج میرزا ابوالفضل تهرانی، مقدمه، (یادداشت‌های محدث ارموی در مقدمه دیوان).
۱۹. شریف رازی، محمد، اختران فروزان ری و تهران، ص۲۲۲.
۲۰. گلی‌زواره، غلامرضا، میرزا ابوالحسن جلوه حکیم فروتن، ص۱۰۷.
۲۱. ناجی اصفهانی، حامد، مجموعه آثار حکیم صهبا، ص۱۷۶.
۲۲. صدوقی سها، منوچهر، تاریخ حکما و عرف، ص۱۰۲.
۲۳. مدینة الادب، ص۱۰۴.
۲۴. شریف رازی، محمد، اختران فروزان ری و تهران.
۲۵. آقا بزرگ طهرانی، الذریعه، ج۴، ص۴۳۵.    
۲۶. مدینة الادب، ص۱۰۴.
۲۷. محقق داماد، سید مصطفی، نخبگان علم و عمل ایران، ص۱۷.


۱۲ - منبع



سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله «میرزا ابوالقاسم کلانتر تهرانی»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۸/۰۳.    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.